یک سال و دو ماه از آخرین مطلبی که گذاشته بودم میگذرد.
آن موقع هم بعد از چندین ماه آمده بودم به اینجا و گفته بودم از این به بعد بیشتر میایم. الآن به تاریخ آن روز نگاه می کردم یکهو دیدم یک سااااال و دوماه ازش گذشته است!!!!
چقدر زمان زود از کف می رود و ما اصلا حواسمان نیست. چقدر همه چیز دارد فراموش می شود انگار. نمی دانم چرا اهمیتی ندادم به اینجا.
شاید واقعا مشغله و فضاهای مجازی دیگر، این فرصت را ازم گرفته بود اما ابن مشغله هم که باشی انقدر سرت نباید شلوغ باشد(خطاب به خودم ).
امروز نوزدهم تیر ماه نود و شش هست و هوا به قدری گرم است که با یک دست تایپ و با دست دیگر خودم را باد میزنم.
کولر محل کارم متاسفانه خراب است و تقریبا دارم به یک موجود زنده ی پخته تبدیل می شوم.
به شدت خوابم میاید و دلم یک بالش خنک به علاوه باد کولر میخواهد.
ارادتمند شما
ساقی خانوم